۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

مردی که همه چیز می دانست!

مدتها بود- دراقع سالها - که در اطرافم کسی را نداشتم که بتوانم در
موضوعات کاری با او مشورت کنم. اغلب خودم طرف سوال  و مشورت دوستان و
آشنایان بودم. اما برای مشکلات و سوالات کاری خودم کسی را سراغ نداشتم!
دیروز برایم روز بزرگ و مهمی بود. بعد از مدتها با کسی ملاقات کردم که
اشکالاتم را فهمید، معایبم را گفت و راه حلهای خوبی هم نشانم داد.
 من امروز خوشحالم! یک جور آرامش! یک جور راحتی خیال! اگرچه این جای خالی
در برنامه کاری و زندگیم باعث شده بود در این سالها فرصتهای مفیدی را از
دست بدهم اما بیش  از آن به امروز فکر میکنم که به من کمک کرد اشتباهات
خطرناکی را مرتکب نشوم و به آینده که دیگر کدر نیست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر